امیر عباسامیر عباس، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

ناردونه ی خونمون

بعد از مدت ها

سلام. عزیزم شرمنده که خیلی وقته برات مطلبی ننوشتم. شاید تنبلی، بی حوصلگی ، مشغله زیاد، نمیدونم فکر کنم احتمالا دلایل زیادی برا کم کاریم پیدا میکنم. ولی سعیم رو میکنم و قول میدم که بشتر بنویسم. روزها زود سپری میشن و تو تا 4 ماه دیگه 3 سالت تموم میشه و من هنوز در ناباوری این که 3 سال از مادر بودنم داره میگذره. روزایی که به نظرم سخت بود و کی میگذره هایی که تمومی نداشت. ولی الان که میبینم گذشتن و من در حسرت روزهایی هستم که تو بغلم شیر میخوردی و با تیله های مشکی چشمات و شیطنت هات موقع شیر خوردن بهم میخندیدی. این روزا با فکر کردن به مهمونی تولدت بیشتر دلم برا اون روزامون تنگ میشه. ولی باز هم خوشحال هستم. از اینکه دارمت و دارم...
12 خرداد 1392
1